داستان اصلی فیلم برپایه یکسری نظریات فلسفی سنگین بنا شده.آیا واقعا دنیای ما یک شبیه سازیه؟تا حالا فکر کردین که پشت یه تلوزیون نشستین و دارین فقط صحنه هایی از زندگی رو میبینین؟نبرد بین انسان و هوش مصنوعی در سال 1999 برای همیشه به مرحله ای میرسه که انسان ها برای نابودی ماشین ها, آسمون رو تاریک میکنن تا نور که منبع اصلی انرژی ماشین هاست نابود بشه ولی در عوض ماشین ها از بدن انسان ها که الکتریسیته تولید میکنه برای تامین انرژی مورد نیازشون استفاده میکنن و بدین ترتیب کشتزار هایی از انسان های مصنوعی که جسمشون داخل دستکاه هایی هست تا الکتریسیته بدنشونو بگیره ساخته میشن و برای اینکه این آدما حس کنن که زندن, به یک شبیه سازی کامپیوتری وصل میشن و و این میشه زندگی انسان ها در این دنیا, دنیای ماتریکس! منجی اصلی بنام نئو یک برنامه نویس هست.در آخر قسمت دوم فیلم به وضوح معلوم میشه که منجی فقط یک نقص سیستم بوده که بطور کاملا تصادفی کد هاش عوض شدن و تنها کسی شده که میتونه ماتریکس کنونی رو نابود کنه و نژاد جدیدی بسازه.

چند تا از سخنان انگیزشی فیلم بنظرم جالب اومد! خیلی خوبن:

وقتی مورفیوس و نئو داخل برنامه تمرینی دارن میجنگن,نئو ضعیف عمل میکنه و مورفیوس بهش میگه "فک میکنی من بهتر میجنگم چون قویترم و بیشتر بلدم؟" .منظورش این بود که همون برنامه گ فو آپلود شده تو مغز نئو با مورفیوس یکیه و این ذهن هست که محدودیت رو در دنیای کامپیوتری ساخته.

 

اوراکل:هر آغازی پایانی داره.

 

نئو:انتخاب, همه چیز انتخابه

 

مورفیوس:فک نکن که هستی,بدون که هستی!

 


 

 


دل نوشته هایی برای نورون های آینه ای

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

حقایقی درباره ی فلزیاب پیمکس nmpco دیزل ژنراتور تایل چرمی rahband / darbshishei جدیدترین فناوری طراحی ناخن | گروه کاشت ناخن | کانال تلگرام اموزش کاشت ناخن John گنج دانلود - دانلود رایگان فیلم و سریال با لینک مستقیم کفش پانیک